رابرت سیمونز استاد مدیریت کسب و کار دانشگاه هاروارد بر این باور است که هر سازمانی پاسخ های متمایز خود را برای موفقیت در برنامه ریزی استراتژیک دارد.
سیمونز هفت سؤال درباره استراتژی را که دانش گسترده خود از استراتژی کسب و کار، طراحی ، و سیستم های کنترل مدیریت است را در یک کتاب قار داده است.
هر کسی در شرکت شما باید این سؤاات را مرتباً بپرسد و قادر به پاسخگویی آن ها نیز باشد.
سؤالات استراتژیک و ضرورت های اجرایی آن ها
برای اینکه بتوانید سلامت و چشم اندازهای سازمانتان را ارزیابی کنید و بهترین استراتژی هایی را در پیش بگیرید باید این هفت سؤال را از خودتان بپرسید؟
مشتری اصلی خود را با هم پوشانه سه عامل، «دورنما، قابلیت و استعداد آوری» بیابید. درونما به دلیل وجودی منحصر به فرد بودن سازمان و سابقه، عقاید و هویت سازمان مربوط می شود. قابلیت ها، منابع در دسترس سازمانتان از جمله منابع فیزیکی، سرمایه فکری و دارایی های مالی هستند. ارزیابی استعداد سودآوری به معنی توجه به هر نوع جایگزین محتمل برای برگشت سرمایه است. تشخیص اینکه چه کسی مشتری نیست به شما کمک می کند.
تصور نکنید که «چندین مشتری» دارید اگر چنین تصوری داشته باشید، منابعتان را پخش می کنید و تمرکزتان بر مشتری مهم که دارید از دست می دهید.
پول، مواد و زمانی را که صرف محصولات و خدماتی می کنید که ارزش مستقیمی برای مشتری اصلی تان ندارد را به حداقل برسانید.
۲ ) ارزش های اصلی چگونه سهامداران، کارمندان و مشتریان را الویت بندی می کنند؟
الویت بندی پنج ارزش های اصلی یکپارچگی، کار گروهی ، تنوع، پیشرفت مداوم و مسئولیت پذیری فردی به واقع گرایی شما در امتیازدهی شرکتتان به مشتریان، کارمندان و سهامداران بستگی دارد.
گروه های وفادار خود را شناساایی کنید. پیامتان همان اندازه که در پاداش به رفتار خوب قوی است باید در پاداش دادن به رفتار بد هم قوی باشد.
۳) چه متغیرهای عملکردی مهمی را دنبال می کنید؟
پیگیری اهداف عملکردی می تواند مرز میان موفقیت و شکست شرکتتان باشد. شرکت ها برای ارزیابی میزان موفقیت کارمندان در سطوح مختلف در دستیابی به اهداف استراتژیک و اهداف مالی از ماتریس های عملکرد مختلفی استفاده می کنند.
اگر از ماتریس عملکردی در شرکتتان استفاده می کنید باید بتوانید ماتریس هایتان را به «نظریه خلق ارزشی» تبدیل کنید تا افرادتان آن را بدانند، و تمرین کنند.
۴) چه مرزهای استراتژیکی را تعیین کرده اید؟
«کنترل ریسک استراتژیک» یعنی چهارمین ضرورت اجرایی مانند پیروی از ماتریس های عملکرد است.
مرزهای شفاف شرکتتان که رفتار قابل قبول و غیر قابل قبول را توضیح می دهد، مشخص کنید با این مرزها ریسک استراتژیک شرکتتان را کنترل کنید.
مرزهایتان را در یک صفحه خلاصه کنید
اگر مرزها را به شکل منفی بکار ببرید به طرز شگفت انگیزی مؤثر خواهند بود. از همان اول توضیح دهیدکه چه کارهایی باعث اخراج افراد می شود.
شرکت را از دو نوع ریسک حفظ کنید:
۵) استرس خلاق ایجاد کنید؟
«تشویق به نوآوری» احتمال بقای شرکتتان در بازار را تعیین می کند. همه شرکت ها باید مدام در حال نوآوری باشند. بعضی شرکت ها با تشویق به خلاقیت استرس خلاق ایجاد می کنند اما بعضی از آن ها از تکنیک های خشن برای جلوگیری از تسلیم شدن مدیران و کارکنان در برابر روال های قابل پیش بینی استفاده می کنند به آن ها فشار می آورند تا در کارهایشان خلاق باشند.
از تکنیک موارد فوق نیز می توان برای گرفتن عملکرد بهتر و تشویق نوآوری نیز استفاده کرد.
۶) کارمندانتان تا چه حد برای کمک به یکدیگر متعهدند؟
تعیین کننده موفقیت یک شرکت یا شکست ابتکارات کسب و کارتان «ایجاد تعهد» است. ۴ قابلیت برای ایجاد تعهد و وفاداری در کسب و کارتان
۷) چه عدم قطعیت های استراتژیکی شما را بی خواب می کنند؟
آخرین ضرورت اجرایی «سازگاری با تغییر» است. برای اینکه سازمانتان از استراتژی فعلی تان منحرف نشود باید خودتان بر مسئله تمرکز کنید.
از سیستم های اطلاعات (مثل گزارش سود و زیان روزانه یا گزارش رزروهای جدید) به صورت تعاملی استفاده کنید.
سیستم باید به ۴ هدف دست یابد:
۱- شامل اطلاعات ساده و شفاف باشد؛ ۲- مدیران را مجبور به بحث رو در رو کند؛ ۳- بر عدم قطعیت های استراتژیک تمرکز کند، و ۴- برنامه های جدیدی برای عملکرد تهیه .
استراتژی منظم شرکت باید دائما سه سؤال را مطرح کند؛ چه چیزی تغییر کرده است چرا؟ و چه تدبیری برایش می اندیشید؟ پاسخ های شما که براساس اطلاعات جمع آوری شده از کارمندان هم فکر است به شما کمک می کند تا برای احتمالات برنامه ریزی کنید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.